مهدویت در خصوص مسائل دینی و مهدویت
|
آفرینش حوا(ع) روایت شده است که عبدالله بن سلام از رسول خدا(ع) پرسید :چرا آدم را ،آدم نامیدند؟ فرمود: برای اینکه از خاک روی زمین خلق شد. پرسید: آدم از همه خاک ها خلق شد یا از یک خاک؟ فرمود: اگر از یک خاک خلق می شد ، مردم یکدیگر را نمی شناختند و همه بر یک صورت بودند. پرسید: ایشان را در دنیا مثل و مانندی هست؟ فرمود: خاک مثل ایشان است که در خاک سفید، و سبز و سرخ و رنگین و نیم رنگ و رنگ خاکی و کبود است و در آن شیرین و شوره زار و هموار و ناهموار و زمین سخت هست، چس به این سبب در میان مردم نرم و درشت و سفید و سرخ و زرد و رنگین و نیم رنگ و سیاه هست ،به رنگ خاک پرسید آدم از حوا به هم رسید یا حوا از آدم؟ فرمود: بلکه حوا را خلق کرد از آدم. اگر آدم از حوا خلق می شد، طلاق به دست زنان بود و به دست مردان نمی بود. پرسید؟ از کل او خلق شد ،یا از بعض او؟ فرمود: اگر از کل او خلق می شد، در قصاص حکم مردان و زنان یکی بود. پرسید؟ از ظاهر آدم خلق شد یا از باطن او؟ فرمود: از باطناو و اگر از ظاهر او خلق می شد، هر آیینه زنان بی چادر می گشتند ، چنانچه مردان می گردند، پس به این سبب لازم شده است که زنان خود را مستور گردانند. پرسید: از جانب راست آدم خلق شده یا از جانب چپ؟ فرمود: اگر از جانب راستش خلق می شد، هر آیینه مرد و زن در میراث مساوی بودند، چون از جانب چپ او مخلوق شده است، زن یک سهم از ارث می برد و مرد دو سهم و شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است پرسید؟ از کجای او مخلوق شده؟ فرمود: از طینتی که زیاد آمد از دنده های پهلوی چپ او (1) البته ذکر این مطلب ضروریست که در مورد محل آفرینش حوا اختلاف است. عده ای می گویند که خداوند حوا را در بهشت و عده ای دیگر می گویند که بیرون بهشت آفرید. «کعب» و عده ای دیگر هم بر این قولند که: «خداوند حوا را در دنیا آفرید و ایشان بر تختی که آن جا مکه است تا هفتاد سال بود و فرشتگان بر گرد او بودند».(2) در مورد چگونگی آفرینش حوا نیز اختلاف نظر است . عده ای می گویند خداوند حوا را در دنیا از پهلوی چپ آدم آفرید. هنگام آفرینش حوا خوابی مانند نعاس بر آدم افکند و آنگاه از رگ پهلوی چپ او حوا را آفرید . پس چون حوا را آفرید آدم گفت: بر خدایا| این یست؟ گفت: این جفت توست تا با او آرام گیری. پس آدم دوستدار او شد و حوا نیز بسیار زیبا بود آن چنان که خبر آمده که خداوند نیکوی و جمال را در میان خلایق صد جزء آفرید، نود نه جزء آن را به حوا داده بود و یکی را به همه خلایق. وقتی حوا وارد بهشت شد، همه ی اهل بهشت تعجب کردند و آدم به هیچ کس راضی نشد، مگر به حوا و چون نعمت بهشت را خوردند ،نیکوتر شدندتا آن وقت که از آن درخت به وسوسه ی شیطان خوردند. البته این گفتار ، یکی از تحریفات تورات فعلی یهودیان است؛ چنانچه در باب دوم سفر پیدایش تورات در آیه 21 آمده است؛«خداوند خوابی گران بر آدم مستولی کرد تا بخفت و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد و خداوند با آن دنده که ار آدم گرفته بود،زنی بنا کرد و آن را به نزد آدم آورد و آدم گفت: هما نا این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم ، از این سبب نساء نامیده ش؛ زیرا که از انسان گرفته شده است». روایات اسلامی بسیاری وجود دارد که این نظریات را به کلی رد می کند ، به عنوان مثال به روایتی از حضرت صادق(ع) اشاره می کنیم: از آن حضرت در باره خلقت حوا پرسیدند و عرض کردند:« جماعتی می گویند که خدای تعالی خلق کرد حوا را از دنده ی آخر دنده های چپ آدم » حضرت صادق (ع) فرمود: (سبحان الله و تعالی عن ذلک علواٌ کبیراٌ) «منزه است خداوند از آنچه می گویند» « کسی که این چنین سخنی را بگوید ، قائل می شودکه خداوند قادر نبوده خلق کند حوا را از غیر دنده ی آدم و خداوند را تشنیع و طعن را به روی پیغمبر خود باز کرده که کسی بگوید: آدم با بعضی از بدن خود جماع می کرده ، چه سبب شده کهآنها این گونه سخنان را می گویند؟ خدا حکم کند میان ما و ایشان» سپس آن حضرت فرمود :« چون حق تعالی خلق کرد آدم را از خاک ، امر کرد ملائکه را که بر او سجده کنمایند و خواب را بر آدم غالب نمود و مجدداٌ از باقی ماند گل آدم خلق کرد حوا را و او را در میان پاهای آدم جای داد تا زنان تابع مردان شوند و حوا حرکت کرد و از حرکت او آدم بیدار شد . ندایی به حوا رسید که از آدم دور شو، چون آدم نظرش بر حوا افتاد ، مشاهده نمود بسیار شبیه اوست، ولیکن فرقی دارد این است که او زن است. پس با حوا سخن گفت و حوا نیز به لغت او جواب داد . آدم از او پرسید : تو کیستی؟ گفت: من خلقی هستم، چنان که می بینی و خدای تعالی من را خلق کرده است. در این هنگام آدم مناجات کرد و گفت : خدایا، کیست این مخلوق نیکو که قرب او مونس من گردید و نظر کردن به سوی او من را از وحشت و دهشت بیرون کرد؟ خدای تعالی وحی فرمو: این کنیز من حواست، آیا می خواهی با تو باشد و مونس تو گردد و با تو سخن گوید و به هر چه امر کنی ، اطاعت کند ؟ عرض کرد : بلی، ای خدای من . و تو را به این نعمت ، حمد و شکر نمایم تا زنده هستم . خداوند باز وحی فرمود: اکنون که طالب او هستی ، او را از من خطبه و خواستگاری کن ؛ زیرا که او کنیز من است و صلاحیت دفع شهوت تو را دارد و در آن هنگام خداوند ، شهوت مقاربت با زن را در آدم قرار داد . آدم عرض کرد پروردگارا: از تو خواستگاری می کنم او را ، به چه چیزی در مقابل این خواستگاری و خواهش از من راضی می شوی؟ حق سبحان وحی فرمود: رضای من در این است که معالم و احکام دین من را به او تعلیم نمایی . آدم عرض کرد: قبول کردم اگر تو همین را بخواهی. حق تعالی فرمود: من همین را می خواهم و او را به تو ترویج نمودم، به سوی خود دعوتش کن. آدم به حوا گفت: بیا نزد من ، حوا در جواب گفت : تو باید بیایی نزد من ؛ زیرا تو در خواستگاری پیش قدم شدی. خداوند به آدم فرمود که : تو برو پیش حوا. آدم به امر خداوند بر خاست و به طرف حوا رفت و به همین جهت است که باید مردان برای خواستگاری به سوی زنان بروند این است قصه آدم . حوا»(3) 1- علل الشرایع، ص 471/ حیوۀ القلوب، ج1 ، ص 89 2- قصص النباء نیشابوری ، ص 12 3- علل الشرایع(مسترحمی) ، ص 61 . نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: دینی ، ، برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |